و
برای سفارش بنر نظردهید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
رنگی کردن اسم دهکده | 0 | 46 | sajjad |
تراوین ورژن 4 | 0 | 51 | sajjad |
آموزش بازی با پارس | 0 | 47 | sajjad |
تراوین آسمان | 0 | 52 | sajjad |
تراوین استار | 0 | 115 | sajjad |
تراوین با ریست زود وپایان زود | 0 | 45 | sajjad |
سرور با 1میلیون ریال جایزه | 0 | 49 | sajjad |
تراوین باجایزه | 0 | 40 | sajjad |
فعالیت کنید کارت شارژ بگیرید | 0 | 44 | sajjad |
هاست رایگان به ارزش 5 میلیون ریال | 0 | 40 | sajjad |
تراوینی برای یاد قدیم با سرعت 10000 | 0 | 39 | sajjad |
سرور جدید با سرعت 1000 وبا جایزه پروکسی | 0 | 40 | sajjad |
رنگی شدن اسم اکانت | 0 | 27 | sajjad |
تقلب نیرو بدون بازار جنگ | 0 | 77 | sajjad |
سرور جدید با سرعت 10000 | 0 | 59 | sajjad |
جک | 0 | 25 | sajjad |
چکش زن بازار تراوین | 0 | 71 | sajjad |
پیشنهادات وانتقادات | 0 | 35 | sajjad |
تراوین | 0 | 31 | sajjad |
کسانی که عضو شدند بخونند | 0 | 41 | sajjad |
و
برای سفارش بنر نظردهید
لوگو میسازیم...
بنر میسایم.....
بدو عضو شو ...
مطلب هم نمی خواهد بذارین
اینم چند تا نمونه
فقط سفارش بدین
توجه:متن همه ی لوگو ها وبنر ها انگلیسی است
با سلام خدمت شما بینندگان گرامی
من سجاد علیشاهی هستم
هر کی در این سایت عضو شود تقلب تراوین میگیرد
من حرفه ام در تراوین اسپید است
هر کس در رابطه با موضوع جدیدی مطلب میخواست فقط نظر بده
ممنون امیدوارم اوقات خوشی را در این وبلاگ سپری کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه:
از این به بعد من در این وبلاگ بنر و لوگو میسازم
برای سفارش عضو شوید و بعد نظر دهید
این هم چند نمونه از بنر ها و لوگو های وب
توجه:متن همه ی لوگو ها وبنر ها انگلیسی است
همان طور که میدانید مدت زیادی از عرضه کنسول جدید شرکت نینتندو یعنی Wii U نگذشته است؛ امّا از همین ابتدا به نظر میرسد بازی سازان مختلف علاقهای به سرمایگه گذاری بر روی این کنسول ندارند. در همین راستا سازنده عنوان صاحب نام Metro: Last Light یعنی ۴A Gmaes نیز پردازنده و قدرت فنی کنسول Wii U را بسیار کند و نا امیدکننده خوانده است.
پیش از عرضهی Wii U سران شرکت نینتدو نگرانی زیادی درباره چگونگی عملکرد آن داشتند؛ نگرانیهایی از قبیل توانایی اجرای بازیهای مختلف، اعتماد سازندگان به این کنسول و … امّا آن چیزی که منتقدان نیز احتمال آن را زیاد میدانستند این است که بازیهایی که قرار است در آینده برای PS3 ،PC و Xbox 360 منتشر بشوند ممکن است با سیستم فنی Wii U جور در نیایند و بازیهای بزرگی بر روی این کنسول منتشر نشوند.
آقای “اولس شیشکووتسوف”، مدیرعامل بخش فنی ۴A Games درباره Wii U گفته است:
“باید بگویم پردازنده Wii U چیزی جز یک افتضاح واقعی نیست. در ابتدا فکر میکردیم بتوانیم Metro: Last Light را برای Wii U منتشر کنیم امّا حالا میبینیم که چنین موضوعی اصلا امکان پذیر نیست! ما زحمات زیادی برای این بازی کشیدهایم و نمیخواهیم آنها خراب شوند.”
قطعا چنین حرفهایی نمیتواند به نفع نینتندو و کنسول جدیدش باشد؛ هرچند به نظر میرسد Wii U تا کنون فروش خوبی داشته است.
سازندهی بازی پورتال ۲، استودیوی والو، گزینهی “تقسیم صفحهنمایش” (split-screen) را به بخش چندنفرهی همکاری بازی در رایانههای شخصی افزود.
با افزونهی جدیدی که برای این بازی و از طریق استیم منتشر شده است، بازیکنان میتوانند در حالت دو نفرهی همکاری در یک صفحه نمایش به بازی بپردازند. این امکان، قبلا در کنسولها وجود داشت و اکنون برای رایانههای شخصی هم فعال است. قبلا برای بازیکردن پورتال ۲ به صورت همکاری، باید دو رایانه را به صورت شبکه با هم متصل مینمودید.
همچنین این به روزرسانی علاوه بر افزودن این قابلیت، تعدادی باگ و مشکل دیگر را نیز برطرف میکند.
پورتال ۲، از بهترین بازیهای منتشر شده در سال گذشته است و توانست جوایز متعددی را از آن خود کند. این بازی که از استقبال خوب منتقدان و بازیکنندگان بهره میبرد، ادامهای است بر یک بازی با همین نام که در بستهی نارنجی والو عرضه شده بود. هنوز مشخص نیست که والو برنامهای برای ادامهی این عنوان دارد یا خیر.
به نظر میرسد که Mass Effect بعدی در مراحل اولیه ی تولید میباشد. شب گذشته تهیه کنندهی اجرایی Bioware آقای Casy Hudson از ۳۰۰۰۰ هوادار Tweeter خودش سوال کرد که آنها ترجیح میدهند نسخهی بعدی از مجموعه بازیهای ME یک دنباله بر سهگانهی اصلی باشد و یا داستان پیش از آن را دنبال کند؟
در ماه سپتامبر ساخت ادامهای بر Mass Effect 3 تایید شد. هفتهی گذشته بایوویر اعلام کرد که این پروزه تحت گارکردانی آقای Hudson در حال توسعه است.
این بازی به وسیلهی موتور Frostbite ساخته خواهد شد. اگر چه بایوویر به دنبال ساخت و تولید داستان و گیمپلی جدیدی برای نسخهی بعد است. ولی گفته شده است که این نسخه نیز همچنان به تاریخ سری Mass Effect وفادار خواهد ماند.
شما چه نظری دارید؟ میخواهید داستان قبل از Commander Shepard را ببینید یا بعد از او را؟
گزارش جدیدی، حاکی از این است که در بازی فرقهی اساسین ۳ گیمپد کنسول Wii U تصاویر را به صورت سه بعدی نشان میدهد.
این عنوان یوبیسافت به بازیکنندگان اجازه میدهد که تنظیمات عمق بخشی به تصویر را در گیمپد Wii U ایجاد کنند. برای دیدن این تصاویر به عینکهای مخصوص نیاز است.
تنظیمات عمق بخشی به تصاویر قابلیت تنظیم حالت سه بعدی در مقیاس ۰ تا ۱۰ درجه را داراست.
سه بعدی به صورت آناگلیف، بر روی همهی نمایشگرها قابل دیدن است، به شرطی که امکان نرمافزاری باشد. در کنسولهای دیگر در بازی فرقه اساسین ۳ این امکان وجود ندارد. این اولین بار است که میشنویم یک بازی در Wii U از این حالت استفاده میکند.
نینتندو با سه بعدی بیگانه نیست. این شرکت کنسول دستی اخیر خود را با فناوری سه بعدی بدون عینک به بازار عرضه کرده است که از جمله پیشگامان در این زمینه به حساب میآید.
بر اساس اظهارات یکی از خبرگذاریهای کشور هلند، چندی پیش چند سارق مسلح به کامیونی که حامل نسخههای PC عنوان Assassin’s Crees III بوده است، دستبرد زدهاند؛ این کامیون قرار بود این نسخهها از بازی را به کشورهایی مانند هلند، بلژیک و …منتقل کند.
این خبرگذاری هلندی بیان کرده است که این اتفاق در چیزی حدود یک هفته پیش رخ داده، این در حالی است که شرکت یوبیسافت هیچ حرفی درباره آن نزده امّا پس از انتشار این خبر مسئولان این شرکت گفتهاند:
“این اتّفاق هیچگونه مشکلی در عرضه نسخه PC به مردم به وجود نمیآورد.”
جالب این جاست که در سال پیش و در تاریخ ۷ نوامبر نیز ۶۰۰۰ هزار نسخه از عنوان “ندای وظیفه:جنگاوری نوین ۳″ توسّط دو سارق مسلح دزدیده شده بود!
جنون سرعتی که با نام خود بیگانه است!
به طور معمول، وقتی یک نام آشنا از سری بازی، فیلم و داستان به گوش میرسد، مخاطبین، ناخودآگاه به قیاس آن با بهترین در آن سری میپردازند و چون انسان دوست دارد که چیز جدید از قبلیها پیشی بگیرد، مخاطب هم دوست دارد این مقایسه به نفع قسمت جدید تمام شود. از قسمتهای «زیر پوست شهر» تا «کربن» که شاهد جنون سرعتهای فوقالعاده بودیم، سالها میگذرد و در این سالها، قسمتهای زیادی از این بازی منتشر شده که در قیاس با بهترین بازی سری یعنی «مست وانتد» شکست خورده و گاهی قربانی این مقایسه شدهاند. باید گفت که مست وانتدی که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد، به نوعی به سنگ محک بازیهای این سری تبدیل شده است. بعد از «فرار» که سرانجامش به دستگیری منجر شد، الکترونیک آرتز و خالقین «برن آوت» که حالا یک جنون سرعت خوب هم در کارنامه داشتند، تصمیم گرفتند تا این سنگ محک را «ریست» کنند تا بازیهای بعدی حتی همتراز «فرار» هم ۱۸ عیار به نظر برسند.
نام: Need for Speed Most Wanted – A Criterion Game
تازیخ انتشار: منتشر شده (اکتبر ۲۰۱۲)
سازنده: Criterion Games
ناشر: الکترونیک آرتز
پلتفرمها: PC, PS3, Xbox 360, VITA, WiiU, iOS
No More Wanted
ساختار «مست وانتد» جدید دچار دگرگونیهایی شده است که آن را نسبت به بازی قبلی، «جدید» میکند. از اول رونمایی هم قرار نبود تا سازندگان بازی قبلی را تحویل بازیکنندگان بدهند، با این حال، دوست داشتیم که تمام و کمال خوبیهای فراموش نشدنی بازی در قسمت جدید باشد. و دوست داشتیم تا همان خوبیهای بازی قبلی، «مدرنیزه» شوند و رنگ و بوی جدید و نسل هفتمی بگیرند. ظاهرا، تلاش سازندگان بیشتر در راستای «تغییر» بازی بوده است تا «بازسازی» آن. به همین علت، مست وانتد جدید با قبلی خیلی فرق میکند و هنوز میشود آنها را مقایسه کرد.
مست وانتد جدید تعداد زیادی «خوبی» دارد و تعدادی «خوبی» هم ندارد. این یعنی این که بازی ابدا بازی بدی نیست و ایراد اساسی ندارد. اما وقتی یک بازی یک سری خوبیهایی که میتوانست داشته باشد را ندارد، یعنی بازی کاملی نیست. در مقایسه با بهترین بازی این سری که خوب میشناسیمش، این بازی اگر کامل نباشد، قافیه را میبازد. که همین طور هم هست. اما، بیاییم برای یک بار هم که شده خوبیهای بازی را به پای خوبیهایی که از قلم انداخته قربانی نکنیم. (قرار است در این نقد بازی را به خاطر خوبیهایش ستایش کنیم و به خاطر خوبیهایی که میتوانست داشته باشد و ندارد مجازات کنیم، اما ابدا خوبیهایش را فراموش نمیکنیم.)
شما در بازی در نقش یک رانندهی طالب قدرت هستید که میخواهد در لیست رانندگان پر خلاف، خلافکارترین باشد. برای این کار یک لیست ده نفره جلویش قرار میگیرد، تعداد زیادی ماشین تپل به او داده میشود و باید در یک شهر زیبا مسابقه بدهد، با پلیسها در بیفتد و در نهایت یکی یکی افراد لیست را از دور خارج کند. اما مشکل اینجاست که این کارها همگی روی هوا هستند و هیچ سناریویی برای روایت این اتفاقات به صورت به هم پیوسته وجود ندارد. بدین ترتیب، چند نکتهی مثبت بازی مقابل عدم وجود یک نکتهی مثبت قرار میگیرد. این قصه تقریبا در تمام بخشهای بازی تکرار میشود. یعنی بازی در گیمپلی، گرافیک، صدا و موسیقی چندین و چند نکتهی مثبت و یا همان «خوبی» دارد و شاید در هر کدام از این بخشها، یک یا دو خوبی «ندارد». گاهی وجود خوبیها مهمتر است و گاهی عدم وجود آن یک یا دو خوبی.
مثلا، برای رسیدن به جایگاه اول، به دلیل عدم وجود خط داستانی، انگیزهی اصلی وجود ندارد. اصلا چطور است بیخیال این لیست شویم و در خیابانها به گشت و گذار بپردازیم؟ چطور است فقط بزنیم در خط پلیس آزاری؟ چطور است بچسبیم به ماشینهای خفن و بیفتیم کف شهر دنبال آنها؟ آقا اصلا من میخواهم فقط بیلبورد بترکانم… همهی اینها خوبیهای بازی به شمار میروند. شاید اگر این متن در مقام پیش نمایش بود، میخواندید: در این بازی میتوانید علاوه بر ادامه دادن خط اصلی، در شهر به کارهای دیگری مشغول شوید که قطعا لذت خود را دارند. بله! همهی این کارها لذت خود را دارند ولی برجستهترین لذت بازی کجا رفت؟ یکی از اساسیترین خوبیهایی که بازی ندارد، داستان است. داستانی در حد خرابکاری «رازور» و غصب کردن «بیامو» و حالا عطش پس گرفتن آن. (البته با حضور «میا» که گل سرسبد خوبیهاست!)
گرفتنت! چی؟ شوخیت گرفته؟
مکانسیم تعقیب و گریز بازی با تفاوتهای اساسی مواجه شده است. پلیسها به همان سبک قدیم دنبالتان میگذارند و یک تعقیب و گریز آغاز میشود. با وجود خوش دستی فرمان ماشینها، تعداد بالای آنها و جادههای خوب و خوشساخت، نفس عمل تعقیب و گریز با یک دوجین پلیس سمج لذتبخش است. خوبیهای این بخش هم زیاد هستند. اما به نظر میرسد که چند چیز فراموش شدهاند. مثلا در بازی هیچ جایی نیست که با تخریب آنها بر روی ماشین پلیسها، دلمان خنک شود! … این هم یکی از خوبیهایی است که از قلم افتاده است. پلیسها با اینکه از همان مکانیک «Heat» آشنا استفاده میکنند ولی دیر به دیر عوض میشوند و تعدادشان هم بستگی به موقعیتتان در نقشه دارد تا عدد مقابل آتش. همین سیستم هیت که به نظر آشنا میرسد، یک سری خوبیهایی را به اجبار ندارد. مهمترینش میشود آنکه وقتی پلیسها شما را گم میکنند و به گشتن منطقهای که آخرین بار ماشینتان دیدهشده میپردازند، شما از پلهی ششم هیت تا پلهی اول را باید منتظر بمانید تا آبها از آسیاب بیفتد. (این نکته را نیز از نظر بگذرانید که محلهای اختفا در این بازی وجود ندارند و باید با زیرکی از دید پلیسها دور بمانید.)
تغییر اساسی که اینجا ایجاد شده است، به خاطر نبود بخش «شخصی سازی» اتومبیل است. شخصی سازی که یک طرف آن تیونینگ بود و طرف دیگر تغییر شکل ظاهری ماشین مطابق سلیقه. در بازی تعدادی «تعمیرگاه خودکار» وجود دارد که با رد شدن از آنها ماشینتان خود به خود تعمیر میشود و تغییر رنگ میدهد. با جایگزینی آن سیستم قبلی با حالت خودکار و نامطابق با سلیقه (!) دیگر نمیشود درجهی شناخت پلیسها از ماشین را تا تغییر شکل ظاهری آن نگه داشت. بنابراین، هر بار که از شر پلیسها خلاص میشوید، میروند پی کارشان و یادشان میرود که یک زمانی یک چنین رانندهای وجود داشت. قضیهی تعقیب و گریز با نبود هلیکوپتر کمی ناهنجارتر میشود و خیلی راحتتر میشود پلیسها را دو دره کرد. با اینحال در حالت خیلی آماده باش، ماشینهای نیروهای ضربت راه را میبندند و حتی به دنبالتان میافتند!
اما در این بخش، یکی از بزرگترین خوبیهایی که بازی ندارد، دستگیری و پرداخت جریمه است. شما اگر گیر پلیس بیفتید هم انگار آب از آب تکان نخورده است. چون بعد از اندکی صبر دوباره در همان ماشین میتوانید به خیابان راه پیدا کنید. بدتر از همه اینکه خیلی آسوده میتوانید در بهبههی یک تعقیب داغ از طریق امکان «EasyDrive» (که انصافا امکان خوبی است و یک میانبر به درد بخور تلقی میشود) یک مسابقه انتخاب کنید و از شر پلیسها خلاص شوید! لزوم افتادن آبها از آسیاب برای انجام هر کار دیگری در دنیای بازی یکی از خوبیهایی است که این بازی ندارد. اینگونه میشود که دیگر دغدغهای تحت عنوان «گیر نیفتادن» وجود ندارد و تعقیب و گریزهای بازی حالت «با دم شیر بازی کردن» خود را از دست میدهند و بعد از مدتی به یک تفریح سالم و فرح بخش تبدیل میشود.
مسابقات رنگی
هر ماشینی که در بازی پیدا میکنید، در هر کلاس و با هر مدلی که باشد، چند مسابقه دارد که ممکن است یکی یا دو تا از آنها به حالت تعقیب و گریز مطلق با پلیسها در بیایند. مسئلهی اصلی اینجاست که تعداد ماشینهای هر کلاس زیاد است و اگر مایل باشید همهی قطعات تیونینگ آن ماشینها را آزاد کنید، مجبورید تعدادی مسابقهی تکراری را پشت سر بگذارید. با این وجود، به خاطر وجود ترافیک و وجود ماشینهای مختلف در هر بار، هر مسابقه ممکن است با دفعهی گذشته متفاوت باشد. البته اینکه حضور پلیسها کاملا از پیش تعیین شده و به نوعی خطی است ممکن است کمی لذت تکرار را از بازی بگیرد. بدین ترتیب میتوان حضور تصادفی پلیسها در مسابقات را از خوبیهایی بر شمرد که بازی ندارد. این را هم اضافه کنید که با دوم شدن در مسابقه هم بازی به شما جایزه میدهد و با استفاده از آن تیونینگ میتوانید برای اول شدن خیز بردارید.
اضافه شدن «چکپوینت» و حذف نسبی راهنماهای کنار جاده که راه را به خوبی سد کرده و مسیر مسابقه را نشان میدادند هم در بازی هیچ تاثیر خاصی نگذاشته است. در واقع میشود تغییر حالت را یک خوبی حاضر نامید و از نبود آن راهنماهای دوست داشتنی به عنوان خوبی غایب یاد کرد. البته ممکن است در اوایل بازی از این مسئله شاکی شوید، اما پس از مدتی این امکان در بازی به خوبی جا میافتد. ممکن است بگویید که بازی با این حالت اجازهی میانبر زدن را به شما نمیدهد، که جواب منفی است، بازی تنها اجازهی دور زدن مسیر را نمیدهد که خیلی هم خوب است. یک خوبی متمایز بازی این است که برنده شدن در هر مسابقه واقعا مهارت میخواهد. این مسئله را در نظر بگیرید و حفظ شدن جاده را هم به عنوان چاشنی به آن بیفزایید تا به کلی تکراری شدن مسابقهها را از یاد ببرید. البته اینکه سازندگان زحمت خلق حداقل یک مسابقهی «منحصر به فرد» برای هر ماشین را به خود ندادهاند را میشود جزو آن خوبیهایی که بازی ندارد به حساب آورد.
در کنار همهی اینها، گرافیک زیبا و چشم نواز بازی را قرار دهید که در کنار طراحی خوب شهر با جادههای زیاد و متنوع، مدلسازی بسیار خوب ماشینها و نورپردازی عالی لذت مسابقات بازی را چند برابر میکنند. در حین مسابقهها هم تک و توک آهنگهای خوبی شنیده میشود. از جمله نکات خوب بازی، سایهزنی بینظیر آن است. سایهها در بازی اینقدر عالی هستند که گاهی اوقات نمیشود فرقی بین تابش نور خورشید به محیط واقعی و بازی قائل شد. در تنظیمات بازی برای رایانههای شخصی، یک قسمت برای تنظیم کیفیت سایهها در نظر گرفته شده است که فقط سیستمهای به روز میتوانند از پس آخرین درجهی کیفیت آن بر بیایند. البته در کنار خوبیهای زیاد گرافیک، مثل «دورنمای» عالی، جزئیات زیاد محیط، ماشینها و خصوصا جاده، بازتاب تصاویر و نیز بافتهای فوق العاده، باید عدم بهینه بودن بازی مخصوصا با سخت افزارهای رایانههای خانگی را متذکر شد که یکی از خوبیهایی است که بازی در این بخش ندارد. این مشکل برخی اوقات باعث میشود بازی خوب فریم ندهد و عذاب آور شود.
فیزیک بازی، که شامل تخریب پذیری محیط، برخوردها و تخریب ماشین در اثر تصادف میشود؛ حالتی میانهرو به خود گرفته است. این مسئله یک سرگردانی ایجاد کرده است که خوبیهایی دارد و خوبیهایی ندارد. اگر فیزیک بازی مثل مست وانتد قبلی بود و در آن فقط شیشهها ترک بر میداشت و آسیبی به ماشین نمیرسید، بازی از واقعیت دور اما جذاب میشد. چون در آن صورت دیگر بعد از تصادف کردن شاهد خرد شدن ماشین خود نبودیم و عبارت کذایی «داغون شد» (Crashed) را اصلا نمیدیدیم. بدین ترتیب، یک وجه جذابیت دیگر هم به بازی اضافه میشد. له کردن بی مهابای ماشین پلیسها! اما حالا یک جذابیت دیگر در بازی وجود دارد که در کنار آن یک چالش جدی هم ایجاد شده است. جذابیتی تحت عنوان فرار از تصادف و چالشی بزرگ برای تحقق این وجه جذابیت بازی. از طرف دیگر، حتی با بارها تصادف کردن و از ریخت افتادن ماشین، باز هم میشود مسابقه را تا انتها ادامه داد. این یعنی اینکه به خاطر فیزیک خاص بازی، خط سلامتی برای ماشینها وجود ندارد و ماشینها با اینکه از لحاظ ظاهری حسابی له میشوند، اما صدمهی موتوری نمیبینند و از کار نمیافتند. میبینید؟ بازی باز هم چند خوبی دارد و یک خوبی ندارد!
مست وانتد جدید، با حضور همهی خوبیهای جنون سرعتی و برن آوتیاش، و در غیاب همهی خوبیهای مست وانتدیاش، بازی خوبی است. بازی خوبی است که توانسته مرا برای مدتی نزدیک به ۲۰ ساعت سرگرم کند. این تعداد ساعت میتواند با اتصال به سرورهای آتولاگ و مسابقه با دوستان زیادتر هم بشود. متاسفانه در چند هفتهی اول انتشار بازی سرورها بی سر و سامان هستند و اتصال به آنها و وارد مسابقه شدن صبر ایوب میخواهد. البته مثل همیشه و به رسم بازیهای الکترونیک آرتز، این مشکل به مرور زمان برطرف شده و میشود اسپید پوینتهای بخش چندنفرهی بازی را هم کسب کرد. بازی در حالت عادی یک لذت طولانی و با وجود بخش چند نفره، یک لذت تمام نشدنی را به شما هدیه میدهد. متاسفانه این بازی پایینتر از حد انتظار ظاهر شده و میتوان آن را یک عنوان ناامید کننده خواند، صد البته که هر عنوان ناامیدکنندهای الزاما بد نیست. بازیهای خوب هم میتوانند ناامیدتان کنند و شما را به خیابانهای سانفرانسیسکو بازگردانند!
کپکام در پی انتشار خبر قبلی که از توئیتر رسمی این شرکت برگرفته شده بود، به یوروگیمر اعلام کرد که هیچ برنامهای برای عرضهی Dragon’s Dogma برای رایانههای شخصی ندارد.
چند ساعت پیش اعلام شد که کپکام در توئیتر رسمی اروپای خود، اعلام کرده است که “این بازی میآید”. این پاسخ به طرفداری داده شده بود که از احتمال عرضهی نسخهی PC سوال کرده بود.
طبق انتظار، منتظر بودیم که کپکام صراحتا اعلام کند که “این بازی نمیآید”، با اینحال در بیانیهی اخیر این شرکت آمده است:
“در حال حاضر، هیچ برنامهای برای نسخهی رایانههای شخصی بازی نداریم.”
که یعنی شاید در آینده خبری شد. توئیتر رسمی کپکام هم بعد از این اتفاق، نوشت:
“به خاطر اعلام اشتباه عذرخواهی میکنیم. فعلا نسخهی PC بازی Dragon’s Dogma در دستور کار نیست.”
و بعد از آن ابراز ناراحتی کرده بود.
Dragon’s Dogma اوایل امسال برای کنسولهای پلیاستیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ منتشر شده بود. کپکام قبلا بارها اظهار کرده بود که این بازی عنوانی است که در انحصار کنسولها باقی خواهد ماند.
عنوان Resident Evil: Revelations را که در سال گذشته به طور انحصاری برای دستگاه ۳DS منتشر شد به یاد دارید؟ به تازگی نام عنوان Resident Evil: Revelations در لیست بازیهای آینده دو کنسول PS3 و Xbox 360 نیز قرار گرفته است.
برای نخستین بار چند خبرگذاری در کشور کره جنوبی بودند که Resident Evil: Revelations را در لیست عناوین PS3 و Xbox 360 قرار دادند.البتّه تا کنون سران شرکت کپکام،ناشر سری رزیدنت اویل این خبر را به طور رسمی تایید نکردهاند.
Resident Evil: Revelations در سال گذشته توانست میانگین نمرات خود را به عدد ۸۲ برساند و عنوانی موفق بود؛ حال باید منتظر ماند و دید Resident Evil: Revelations برای PS3 و Xbox 360 نیز عرضه میشود و یا این خبر تنها یک شایعه است.
امروز در این پست برای شما عزیزان و سینما دوستان قصد داریم به معرفی ۱۳ کاراکتر (کوتوله) اصلی سری فیلم هابیت بپردازیم تا خود را برای اکران این فیلم در هفتههای آینده بیشتر آماده کنید، به هر حال هر چه نباشد قرار است که ما از این ماه تا سالیانی بعد، هر جا صحبت از عظمت و بزرگی و فروش و … مربوط به این فیلم بزرگ شنیدیم، به خود ببالیم که این فیلم در دوران نوجوانی و جوانی ما اکران شده و فیلم برای نسل ماست.
قبل از هر چیز گفتن این نکته ضروری احساس میشود که معرفی این سیزده شخصیت با این فرض ارائه میشود که خوانندگان عزیز عنوان ۴ واحدی قبلی (یعنی سری ارباب حلقهها) را پاس فرمودند و با دیگر شخصیتها اصلی چون: گندالف (گندالف خاکستری)، بیلبو بگینز (پدر فردو بگینز)، گالوم و … آشنایی دارند.
۱- Thorin
ثورین (هنرپیشه: Richard Armitage)، فرزند Thráin و نوه ی Thrór، پادشاه زیرین کوهها
ثورین سردسته و فرمانده گروه dwarves (کوتوله ها) میباشد. لقب او Oakenshield است که مربوط به این ویژگی او میشود که دارای سپر و شمشیری خاص و قدرتمند است که در دنیای دردونی زمین ساخته شده و ویژگیهای خاصی را به او میدهد تا در مبارزات به نوعی شکست ناپذیر شود. او در دوران جوانی خود شاهد ویرانی و کشتار هم قبیلهای های خود توسط اسماگ (اژدهای شرور داستان) و به غارت بردن اموال و جواهراتشان بود، انگیزهی اصلی او برای تشکیل گروه، انتقام گیری از اسماگ و بازگرداندن داراییهای مردمانش است. قرار است که در فیلم شاهد جسارت و شجاعت و قهرمان ستیزی بیشتری نسبت به دیگر افراد گروه از او باشیم.
۲- Dori
دوری (هنرپیشه: Mark Hadlow)، برادر اوری و نوری
دوری مسنترین در بین دیگر برادرانش است و همچنین جزو باهوشترین اعضای گروه محسوب میشود، از این رو همیشه نگران بیلبو بگینز در بین مبارزات و مواقع خطرناک است. در عین حال او در اکثر مواقع توان غلبه در برابر ترس را ندارد (به خصوص زمانی که وارد کوههای مه آلود شود)، اما جای نگرانی نیست، زیرا در کنار بیلبو، میتواند چاره اندیشیهای بجایی در این جستو جو داشته باشد.
۳- Nori
نوری (هنرپیشه: Jed Brophy)، برادر دوری و اوری
نوری بسیار به دو برادرش وفادار است، او هم مانند برادر بزرگ خود همیشه مشغول مراقبت از برادر کوچکتر یعنی اوری که دچار کمی عقب ماندگی ذهنی است، بوده و همیشه یک فرد منضبط و پایبند به قوانین قبیله خود است و هرگز به دنبال دردسر و سرپیچی از قوانین نمیرود. زمانی که گروه در طول مسیر با وارگز (Wargs) (گرگنما) رو به رو میشوند، حضور نوری در جمع کوتوله ها به شدت حیاتی احساس میشود.
۴- Ori
اوری (هنرپیشه: Adam Brown)، برادر دوری و نوری
اوری در بین برادران خود، جوانترین است. او با وجود چهرهی بی روحی که دارد جزو دانشمندان کوتوله ها محسوب میشود. در طول مسیر این سفر گروه از راه حلهایی که این نابغه ی عقب مانده مطرح میکند، استفاده میبرند. او همچنین علاقه خاصی به نواختن فلوت دارد.
۵- Balin
بالین (هنرپیشه: Ken Stott)، برادر داولین و از خویشاوندان ثورین
بالین مسنترین فرد گروه است و مانند برادر خود از یاران وفادار ثورین. محل زندگی او در کوههای متروکیست که سالیانی پیش اسماگ (اژدها) آنجا را به نابودی کشاند. او همچنین از همراهان پدر ثورین (Thráin) نیز بوده است، به شکلی که در آخرین سفری که پدر ثورین نا پدید میشود و توسط ساحران به دام میفتد، بالین از شاهدان آن اتفاق بوده است. او با توجه به سن و سال خود جزو بهترین مبارزان و جنگجویان گروه محسوب میشود، به طوری که بیلبو بگینز در کنار او احساس آرامش میکند و او را رازدار خود میداند.
۶- Dwalin
داولین (هنرپیشه: Graham McTavish)، برادر بالین و از خویشاوندان ثورین
همانطور که از ظاهر داولین مشخص است، او تنومندترین و پرقدرتترین فرد گروه است. در کتابهای تالکین (نویسنده اصلی داستان هابیت و ارباب حلقه ها)، ظاهر او با ریشهای آبی و کمربند طلایی توصیف شده است، اما پیتر جکسون تصمیم گرفته که او با این شمایل در مقابل دوربین قرار بگیرد. از او به عنوان وظیفه شناسترین فرد گروه یاد میشود. او همچنین کسی است که در مواقع بحرانی به بیلبو اجازهی استفاده از حلقه را میدهد.
۷- Óin
اوین (هنرپیشه: John Callen)، برادر گلوین و از اقوام دور ثورین (در بعضی منابع; پسر عموی ثورین)
اوین همیشه همیار برادرش است، او از اخلاق خشنی برخوردار است و با کسی شوخی ندارد و در زمان مبارزه و جنگ آوری هیچ رحمی ندارد. او همچنین علاقهای به روشن کردن آتش دارد و این استعداد او کمک بسیاری در این سفر محسوب میشود.
۸- Glóin
گلوین (هنرپیشه: Peter Hambleton)، برادر اوین و از اقوام دور ثورین (در بعضی منابع; پسر عموی ثورین)
گلوین از معدود افراد گروه است که متاهل است و پسری با نام گیملی دارد که حتما او را در سری ارباب حلقه ها به یاد دارید (کوتوله تبر به دست ریشو با هنرپیشگی John Rhys-Davies). او هم مانند برادر خود به راحتی احساساتی نمیشود، به شکلی که در اوایل آشنایی با بیلبو چندین و چند بار با او درگیر میشود. جالب است بدانید که شخصیت گلوین در قسمت اول فیلم ارباب حلقه ها هم حضور کوتاهی داشت، البته بازیگر این نقش در آنجا باز هم Rhys-Davies بود.
۹- Bombur
بامبور (هنرپیشه: Stephen Hunter)، برادر بافور و پسر عموی بیفور
بامبور سنگین وزنترین فرد گروه است، تالکین او را در کتاب، بسیار عظیم و پهن و سنگین توصیف کرده است. در مورد تامین خورد و خوراک گروه، او وظیفه خورد را به خوبی بر عهده میگیرد. او همیشه یا گرسنه است و یا احساس خواب آلودگی دارد. او بانمکترین و شادابترین عضو گروه است و همین اخلاق او تسکین دهنده روحیه یاران در طول سفر میباشد. البته او هم مانند گلوین متاهل است.
۱۰- Bofur
بافور (هنرپیشه: James Nesbitt)، برادر بامبور و پسر عموی بیفور
بافور هم مانند برادر و پسر عموی خود هیچ وابستگیای به ثورین ندارد و تنها به دلیل هیجان و البته بدست آوردن طلا حاضر به شرکت در این سفر شده است. او بسیار به بامبور وابسته است و این دو همیشه در کنار هم هستند و از مشخصات اصلی او، میشود به علاقهی او نسبت به خواندن سرود دست جمعی ایرلندی همراه یاران خود اشاره کرد.
۱۱- Bifur
بیفور (هنرپیشه: William Kircher)، پسر عموی بافور و بامبور
او هم مانند پسر عموهای خود تا قبل از شروع سفر هیچ گونه رابطهای با خاندان سلطتنی ثورین نداشته است، در عوض از خانوادهی کارگران و آهن گران است. همچنین همانطور که مشخص است تکه تبری در پیشانی او فرو رفته، که باعث شده او قدرت تکلم خود را از دست بدهد، بنابر این او با ایما و اشاره برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده میکند. او همچنین هیچ ترسی از ترولها (غولهای درون قارها) ندارد. همچنین عاشق مربای تمشک و سیب ترش است.
۱۲- Fili
فیلی (هنرپیشه: Dean O’Gorman)، برادر کیلی و برادر زاده ثورین
فیلی و کیلی جوانترین جنگجو در بین دیگر افراد گروه هستند. هر دو زیر دستان و سختگیریهای عموی خود یعنی ثورین بزرگ شدهاند. او چشمان بسیار تیزی دارد، به طوری که تمامی کوتولهها در محیطهای خطرناک از جمله غارها و کوهای مه آلود مدیون چشمهای تیز او هستند. این دو برادر در گروه بسیار مفید ظاهر میشوند و دارای چابکی بیشتری نسبت به دیگر اعضا هستند و تمامی این تواناهی را مدیون آموزشهای عموی خود هستند.
۱۳- Kili
کیلی (هنرپیشه: Aidan Turner)، برادر فیلی و برادر زاده ثورین
همانطور که گفته شد کیلی به همراه برادر خود، جوانترین عضو در بین کوتوله ها هستند. او و برادرش تا قبل از این، در ماجراجوییهای زیادی شرکت نداشتهاند و از این حیث نسبت به دیگران، کم تجربه محسوب میشوند. هر دو برادر دارای اخلاقی خوب و رفتار بسیار با احترام و شاداب در مقابل اطرافیان هستند. در کتاب اصلی هر دو برادر با موههای بور توصیف شدهاند، اما پیتر جکسون در مورد کیلی ترجیح داده است که از موههای تیره تر استفاده کند. نقش کلیدی این دو برادر در جنگاوری پنج ارتش اتفاق میفتد.
این بود معرفی سیزده کوتولهی بد قیافه و دوست داشتنی فیلم هابیت که برای اولین بار و به زبان فارسی در سایت قرار گرفت، امیدواریم که مورد توجه قرار گرفته شده باشد و اکنون که با این گروه آشنا شدید شما را دعوت میکنیم به پوستر دیدنی فیلم که همگی این سیزده نفر در کنار هم قرار گرفته اند:
با توجه به این که چنین متنی در هیچ یک از نشریات و وبسایتهای مربوطه دیده نشده، کپی برداری از این متن بدون ذکر منبع (دیبازی) توصیه نمیشود.
تیتراژ واژه فرانسوی و فرم نمایشی –تجسمی است که در آغاز و پایان فیلمها ( و یا بازی های رایانه ای) قرار میگیرد. حضور ۳ عنصر گرافیک، حرکت و صدا، با محوریت موضوع خاص برای تیتراژ لازم و ضروری است. حرکت وصدا به جنبههای نمایشی تیتراژ مربوط میشود و طراحی گرافیک، شرط لازم تجسمی بودن آن است.
کارکرد تیتراژ تا حدودی شبیه جلد کتاب است. آنگونه که در جلد کتاب با انتخاب عناصر، فرمها و چینش آنها تلاش میشود، مخاطب کتاب در جریان موضوع ان قرار گیرد و مخاطب در کوتاهترین زمان ممکن بتواند کتاب مورد نظرش را بیابد. معمولاً با تمرکز در مقابل ویترین کتابفروشی و در یک نگاه کلی و گذرا، از شکل و فضای طراحی جلد، موضوع کتاب به راحتی میتوان حدس زد.
تیتراژ مانند جلد کتاب، هم فضاسازی میکند و هم اطلاع رسانی. همان طور که در جلد کتاب، عناوینی چون نام کتاب، نام نویسنده، مترجم و… اطلاعات اصلی کتاب را منتقل میکند، در تیتراژ هم عناوینی چون نام فیلم، کارگردان، مونتور و… به عنوان اطلاعات اولیه در اختیار تماشاگر قرار میگیرد. علاوه بر این، هم در جلد کتاب و هم در تیتراژ، قصد فضاسازی نیز داریم تا مخاطب بتواند به راحتی گونه و مضمون کلی فیلم یا کتاب را بداند. این فضاسازی مشروط بر این است که انتهای داستان فیلم یا کتاب، لو نرود.
اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نبایستی تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، در اثر تماشای جلد یا تیتراژ، کاهش یابد چرا که خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت !
قطعا ما در این مقاله ها جدا از اینکه به توضیح صحنه های تیتراژ می پردازیم تاکید زیادی بر روی موسیقی تیتراژ داریم چرا که موسیقی در این تیتراژ ها نقش بسزایی دارد و نمی شود نقش اساسی آن را در ماندگاری تیتراژ انکار کرد.
امیدوارم لذت ببرید:
در سال ۱۹۹۱ یعنی ۳ سال بعد از عرضه کنسول Sega بازی بسیار زیبا و مهیج Street Of Rage عرضه شد. عنوانی که در آن سال ها با محدودیت سخت افزاری که وجود داشت توانست به یک بازی خوش ساخت و روان تبدیل شود و هوادارن بسیاری را در سراسر جهان کسب کند. تیتراژ این بازی یکی از شب های آرام شهر نیویورک را به ما نشان می دهد که از نمای دور به تصویر کشیده می شود و همچنین آسمان خراش های این شهر به وضوح به چشم می آیند. به دلیل شب بودن تیتراژ ابتدایی حال و هوایی دراماتیک دارد، آهنگ بسیار زیبای تیتراژ که توسط یکی از محبوب ترین آهنگسازان ژاپنی یعنی آقای Yuzo Koshiro نواخته شده در لحظه ی ابتدایی تیتراژ به طور شورانگیزی آغاز میشود. مطمئنا آقای کوشیرو به دلیل ساختن چنین قطعه ای به خوبی توانسته این تیتراژ ابتدایی رو در ذهن تمام هواداران هکاکی کند.
لینک دانلود: The Street Of Rage
آهنگساز: Yuzo Koshiro
قطعا اکثر ماها بازیساز محبوب و معروف ژاپنی آقای Fumito Ueda رو میشناسیم کسی که بازی هایی نظیر Ico و Shadow Of The Colossus را ساخته و همگی میدانیم که ایشان قوه ی تخیل بسیار قوی هم دارد. بازی هایی که او ساخته اساسا خیلی خاص هستند و درون مایه ای دراماتیک و احساسی دارند.
در تیتراژ ابتدایی بازی Shadow Of The Colossus ما شاهد یکی از صحنه های به یاد ماندنی که توسط آقای اوادا کارگردانی شده هستیم. قهرمان شجاع کوچکی با نام Wander که با اسب خاکستری خود Agro در راهی کوهستانی به سوی سرزمین ممنوعه به آرامی در حال حرکت است. هوا ابری است و باران میبارد و واندر برای اینکه خیس نشود در زیر صخره ای می ایستد، از میان جنگل هایی انبوه ومه آلود به راه خود ادامه میدهد و سرانجام به پلی عظیم میرسد که ورودی شهر ممنوعه است. صحنه ها بسیار هنری کار شده و عناصری که باید در یک تیتراژ وجود داشته باشد را داراست و به خوبی با یکدیگر هماهنگ هستند. برای موسیقی تیتراژ باز هم با یک آهنگساز چیره دست ژاپنی یعنی آقای Kow Otani رو به رو هستیم که به خوبی به عمق این صحنه ها پی برده و موسیقی دل چسب و احساسی را برای تیتراژ نواخته است. او در این موزیک به نحو احسن از ساز هایی مانند فلوت،ارگ و ویالن استفاده کرده است.
لینک دانلود: Shadow Of The Colossus – Prologue
آهنگساز: Kow Otani
تقریبا بیشتر هوادارن سبک شوتر اول شخص، عنوان ناب Crysis را که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد میشناسند. بازی که توانست در دل هواداران این سبک به راحتی جای باز کند. تقریبا ۴ سال بعد از نسخه ی اول، Crysis 2 عرضه شد. تیتراژ بازی که در مورد نانو های لباس شخصیت بازی و کارکرد های مختلف آن است تا حدودی میتوان گفت آنچنان هنری برای خلق صحنه هایش خرج نشده اما چیزی که ما را وادار به این انتخاب کرد موسیقی دلنوازش است پس بیشتر در مورد موسیقی این تیتراژ می گوییم.
هانس زیمر را همه میشناسید. به عنوان یک آهنگساز بسیار خوب و یک استاد تمام عیار. کسی که فقط یکبار اسکار برده است، اما موسیقی مراسم جوایز آکادمی را او ساخته! البته که آهنگ بد هم در کارنامه دارد و نمیشود گفت همهی آهنگهایی که ساخته شاهکار است. آهنگ شاهکار باید مشخصههایی داشته باشد تا واقعا لقب شاهکار بگیرد. اول اینکه باید دارای ملودی منحصر به فرد باشد. یعنی جایی دیگر نظیرش را نشنیده باشید. که این روزها کم پیدا میشود. دومین ویژگی که یک آهنگ برای شاهکار شدن نیاز دارد، تلفیق هنری سازها است. اگر سازبندی کار غلط باشد، ملودی منحصر به فرد هم زیر سوال میرود. سومین ویژگی، مبرا بودن آهنگ از هر گونه اضافات و جزئیات بیهوده است. ویژگی چهارم معمولا در همهی آهنگهایی که برای بازی یا فیلم ساخته میشوند وجود دارد. آهنگ باید هویت داشته باشد. و ویژگی آخر «روانشناسی» آهنگ است. آهنگ شاهکار باید محوتان کند. باید آهنگساز روانشناس باشد تا بتواند هر حسی که میخواهد از طریق آهنگ منتقل کند. و آهنگی که این ۵ ویژگی را در کنار هم داشته باشد، شاهکار است. آهنگ را دریافت کنید، گوش دهید و یکی یکی این ویژگیها را در آن پیدا کنید.
س.ز
لینک دانلود: Intro
آهنگساز: Hans Zimmer
بعد از نسخه ی سوم رزیدنت اویل که همه ی هواداران را شیفته ی خود کرده بود این بازی به انحصار نینتندو درآمد. در آن سال ها بود که سه نسخه از این عنوان یعنی Resident Evil 4 و Resident Evil Zero و Resident Evil Remake برای نینتندو عرضه شد و خیلی از طرفداران که کنسول گیم کیوب را در اختیار نداشتند از تجربه ی آنها محروم بودند. اما در کنار این اتفاق نسخه ی Outbraek که در سال ۲۰۰۴ عرضه شد تقریبا توانست جایگزین و همدم خوبی برای هواداران اصیل این سری باشد. بازی با تیتراژی کلاسیک و حس نوستالژیکی شروع میشود، فاضلاب های شهر که در آن موش های آلوده به ویروس در حال حرکت هستند، نظامیانی که آخرین فشنگ های خود را برای شکست دادن موجودی قول پیکر (Tyrant) مصرف می کنند، نا امنی در شهر و حمله ی گله ای زامبی ها به مردم در خیابان های شهر، اجساد انسان های آلوده که موش ها از آنها تغذیه می کنند و تمام مکان هایی که بازی در آن جریان دارد به تصویر کشیده میشود. موزیک این تیتراژ هم بدون شک جزء برترین موزیک های این سری میباشد و آنقدر تاثیر گذار بود که در نسخه ی بعدی این عنوان یعنی Outbreak File#2 مجددا استفاده شد. حسی که این موسیقی به تیتراژ می دهد حسی عجیب است طوری که انگار به مخاطب می گوید “شهر آلوده به ویروس است” و یا “شهر نا امن است مراقب خودت باش”.این موسیقی زیبا توسط آقایان Tetsuya Shibata و Akihiko Matsumoto آهنگسازی شده که قطعا باید به آنها آفرین گفت.
لینک دانلود: Main Title Theme
آهنگسازان: Tetsuya Shibata و Akihiko Matsumoto
در ادامهی پستهای مرتبط با کنسول نینتندو و نمرات بازیهایش، تعدادی از نمرات منتشر شدهی بازی Nintendo Land که به عقیدهی سران نیتندو همان نقشی را در زمان انتشار Wii U اجرا میکند که بازی Wii Sports در زمان عرضهی Wiiبر عهده داشت را مشاهده میکنید:
سایت | تاریخ | نمرات | درصد |
---|---|---|---|
Game Revolution | 11/20/12 | 4 out of 5 | 80.00% |
Cheat Code Central | 11/19/12 | 4 out of 5 | 80.00% |
Giant Bomb | 11/18/12 | 4 out of 5 | 80.00% |
Games Master UK | 12/25/12 | 86 out of 100 | 86.00% |
GameTrailers | 11/18/12 | 6.9 out of 10 | 69.00% |
GameSpot | 11/17/12 | 8 out of 10 | 80.00% |
EGM | 11/16/12 | 6.5 out of 10 | 65.00% |
Edge Magazine UK | 11/16/12 | 7 out of 10 | 70.00% |
gamesTM | 11/16/12 | 7 out of 10 | 70.00% |
Digital Spy | 11/15/12 | 4 out of 5 | 80.00% |
Eurogamer | 11/15/12 | 8 out of 10 | 80.00% |
GamesBeat | 11/15/12 | 70 out of 100 | 70.00% |
Destructoid | 11/15/12 | 7 out of 10 | 70.00% |
Game Informer | 11/15/12 | 7 out of 10 | 70.00% |
Polygon | 11/15/12 | 8 out of 10 | 80.00% |
GamesRadar | 11/15/12 | 3.5 out of 5 | 70.00% |
IGN | 11/15/12 | 8.7 out of 10 | 87.00% |
Joystiq | 11/15/12 | 4 out of 5 | 80.00% |
نمرات بر اساس سایت گیمرنکینگز هستند.
”هیتمن: آمرزش” تنها یک هفته است که به عرضه جهانی رسیده است اما ”IO Interactive” در مورد عنوان بعدی این سری صحبت می کند. طبق گفتههای این استودیو نسخه بعد این سری به دست ”اسکوئر انیکس مونترال” ساخته خواهد شد و استودیو ”IO Interactive” بر روی یک عنوان جدید کار میکند.
اقای ”تور بلیستد” کارگردان ”هیتمن: آمرزش”, در گفتوگویی با مجله اختصاصی پلی استیشن اعلام کرده است, از این به بعد شیوهی ساخت این عنوان همانند سری بازی ”ندای وظیفه” خواهد بود و همانند دو استودیوی “اینفینیتی وارد” و “تری ارک” خواهد بود و به احتمال زیاد یک عنوان را یک استودیو و عنوان بعد را استودیو دیگر میسازد. البته هدف اصلی این کار این است که استودیو ”اسکوئر انیکس مونترال” به کمک”IO Interactive” بیاید و امکان دارد که با هم ادغام شوند. اقای ”بلیستد” توضیح داد:
“سری “هیتمن” یک عنوان دنباله دار بزرگ است و برای ساخت آن نیاز به تجهیزات, نیرو و سرمایه زیادی داریم. بنابراین ما میخواهیم شاهد هیتمنهای بیشتری باشیم.”
کارگردان “هیتمن: آمرزش” در مورد پروژه بعدی “هیتمن” توضیح داد:
“سری بازیهای هیتمن شبیه به فیلم های بزرگی مثل “بیگانگان” هستند. اگر در یک بازی یا فیلم بزرگ شخصیت اصلی بازی را مداوم تغییر بدهید و شخصیتی جدید تحویل بازیکنها بدهید بازیکن از کنترل شخصیت اصلی بازی لذت نمیبرد. این مسئله در مورد گیمپلی بازی نیز صدق میکند اگر شما گیمپلی بازی را مداوم تغییر بدهید هسته اصلی گیمپلی بازی متحول میشود و بازیکنان قدیمی از بازی متنفر میشوند. پس باید حد وسط را پیش برد.”
اما اقای “بلیستد” مطمئن است که انتقال پروژه به استودیو دیگر به بازی صدمهای نمیزند و بازی همچنان به المان های خود پایبند خواهد ماند چرا که این سری همچنان زیر نظر ما خواهد ماند و شما فقط فرض کنید که هیتمن بیرون از خانه خود آمده است. این استودیو در آخر تایید کرد که بر روی یک پروژهی جدید کار میکند.
هرکس خدا را آنگونه که سزاوار اوست بندگی کند,خداوند بیش از آرزوها و نیازهایش به او عطا کند.
( حسین(ع) )
تجربه زندگی کردن با یک بازی خوب را نباید از دست داد…
بیگانگان تمام شهر را تصرف کرده اند,بوی تلخی ظلم می آید,درد حماقت را میشود از کوچه پس کوچه های شهر چشید,سکوت در مقابل ظلم حماقت است,همیشه به چشمان اعتماد کردن حماقت است,مردمی فریب خورده,درد این است.آب آشامیدنی شهر مغزها را شستشو میدهد,هیچ بیگانه ای بد نیست این شیوه مبارزه COMBINE هاست.مردم مطیع بیگانگان شده اند,زاد و ولد امری فراموش شده تعبیر شده است,میل جنسی فروکش کرده است,مردم استثمار میشوند,هر روز شعور آنها به تاراج میرود,در این بین پدر الکس از او و گوردون نوه میخواهد!در این بین گوردون چه گورای قصه ما است یا یک دکتر روشن فکر؟الکس عاشق اوست,شاید دلیلش سکوت معنادار دکتر باشد,هیچوقت هیچکس نپرسید,گوردون سکوت تو برای چیست؟دردی داری؟چیزی شده است؟شاید تنها الکس میدانست سکوت او برای چیست.شاید گوردون خسته از این همه حرف های دروغ پوچ است,ترجیح میدهد یا کاری بکند یا اگر نمیتواند حرفش را هم نزند.همیشه همه کس با حرف قانع نمیشود,گاهی سکوت لازم است,گاهی یک نگاه,ولی آیا هیچوقت گوردون از این همه حرف نزدن منفجر نشد؟درد را ببینی و دم نزنی,عاشق بشوی و دم نزنی,مرگ ببینی و دم نزنی,بکشند تو را دم نزنی,بخورن تو را دم نزنی,بزنند تو را دم نزنی,له کنند افکار تو را,فقط و فقط ببینی,بایستی,حرف نزنی,شاید او فقط و فقط امید داشت و چیزی که دکتر میدانست و به آن ایمان داشت یک چیز بود:
همیشه عمل کردن بهتر از حرف زدن است.
بوی عشق,بوی علم,بوی انقلاب کاغذی
بالاخره برای همه یک روز غیر عادی وجود دارد، اما این روز غیر عادی برای گوردون فریمن بسیار وخیم تر بود. در حالی که همه چیز برای انجام آزمایشات درست پیش می رفت و همه به گوردون اطمینان خاطر می دادند، شکافی بین زمین و xen رخ می دهد و گوردون خودش را در میان چرخش تمام اجسام می بینید. برای لحظه ای کوتاه خودش را در دنیای مرزی xen می بیند که موجودات بیگانه به او زل زده اندو در لحظه ای بعد خودش را در اتاق آزمایش می بیند که تخریب شده است. او از اتاق آزمایش خارج شده و black mesa را در یک آشوب بی حد و حصر می بیند. موجودات بیگانه به black mesa سرازیر شده اند و شرایط بیش از پیش وخیم تر کرده اند. بعد از مدتی گوردون شایعه هایی را از نجات یافته گان می شنود که ارتش برای نجات یافته گان وارد black mesa شده اند. او راهش را برای رسیدن به سطح زمین ادامه می دهد و متوجه می شود که به راستی ارتش وارد black mesa شده است اما نه برای نجات آنها بلکه برای پاک سازی هر گونه شواهدی که به جا مانده است. در حقیقت نام این ارتش نیروهایی HECUبود. در همین حال گوردون متوجه می شود که دانشمندان موفق شده اند شکافی که بین زمین و xen به وجود آمده بود را موقتا ببندند. دوباره سفری دیگری به یکی از بخش های دیگر black mesa یعنی لامیدا. گوردون متوجه می شود که لامیدا مکانی است برای رفت و آمد دانشمندان برای رفت و آمد به xen . بنابراین گوردون سعی می کند از پورتال به xen برود تا عامل اصلی ماجرا را نابود کند و جلوی پیشروی موجودات بیگانه را بگیرد. بعد از نابودی موجودی به نامnihilanth و متوقف کردن پورتال میان زمین و xen ، جی من به او ملحق شده و به خاطر زحماتی که کشیده از او تشکر می کند اما پورتالی را روبروی باز کرده که رفتن در داخل آن به معنای اجبار از دستورات جی من است. گوردون بالاجبار قبول می کند و به خوابی مصنوعی می رود…۲۰ سال گذشته است و گوردون از تمام اتفاقاتی که در پیرامونش در جریان بوده است هیچ اطلاعاتی ندارد. جی من او را از خواب مصنوعی بیدار می کند. او در یک قطار است و راهی شهر ۱۷است. شهری که مردمانش برده ای بیش نیستند. گوردون توسط یکی از ماموران civil protection که در حقیقت یکی از دوستان او به نام بارنی کالهون است، فرار می کند. بارنی او را پیش دکتر کلینر می برد و تا به او به کمک کند. پس از صحبت های کلینر با گوردون تصمیم بر این گرفته می شود که گوردون به east black mesa فرستاده شود. البته نه با پای پیاده بلکه توسط پورتال هایی که توسط دکتر کلینر ساخته شده است اما حیوان دست آموز بیگانه او کار را خراب می کند و گوردون همان گزینه اول را در پیش می گیرد. او سر انجام به east black mesa می رسد و با صحبت با الی ونس متوجه می شود که بعضی از مردم گروه مقاومت تشکیل داده اند. بعد از مدتی که از سفرش می گذرد او متوجه می شود که کمباین ها به east black mesa حمله کرده اند و پدر الکس را دستگیر و به زندان nova prospekt منتقل شده است. گوردون با کمک الکس به این زندان می روند. ابتدا پدر الکس و سپس دکتر ماسمن خیانتکار را پیدا می کند که مشغول ساخت پورتالی برای کامباین ها بود. ولی دکتر ماسمن از دست آنها فرار می کند. گوردون تصمیم می گیرد به ساختمانover watch nexus محل نظامی کامباین ها که تغذیه نیرو ها برای سرکوب انقلابیون شهر ۱۷ برود و این ساختمان را نابود کند. اما متوجه می شود دکتر برین الی و الکس را گروگان گرفته است. اما قبل از رسیدن با دکتر برین در یکی از اتاق کنترل تمام سلاح هایش گرفته می شود. گوردون توسط سربازان کامباین ها با اتاق برین برده می شود. او متوجه حضور دکتر ماسمن نیز می شود. زمانی که برین در حال سخنانی پایانی خود برای قهرمانان داستان است و قصد دارد آنها را به دنیای کامباین ها بفرستد، دکتر ماسمن عذاب وجدان می گیرد و آنها را آزاد می کند و برین پا به فرار می گذارد. زمانی که برین قصد دارد خودش را به دنیای کامباین ها تلپورت کند گوردون جلوی نیروی تغزیه را می گیرد. انفجار … ایست زمان… و دوباره جی من و یک خواب مصنوعی…حال combine ها (بیگانگان متجاوزگر) دست به ساخت ابر پورتالی(حفره) زده اند که انرژی بسیار زیادی را شامل میشود.جی من باز هم از گوردون میخواهد که مراقب الکس باشد!پس از نابودی سیتادل(مرکز فرماندهی کامباین ها) توسط گوردون حال باید او و الکس دست به راهی برای فرار مردم از شهر بزنند,پس از اتفاقات پیش آمده گوردون و الکس آن پورتال را نیز نابود میکنند ولی یکی از کامباین ها با حمله به الی(دانشمند و البته پدر الکس)حافظه او را پاک کرده و از بین میبرد,حال الکس بر سر جنازه پدر زجه میزند و اشک میریزد و با فریاد کرکننده ای میگوید:پدر,پدر…
گوردون فریمن
قهرمانی فیزیکدان و بدون حرف، که در هر شرایطی برای نجات بشریت تلاشش را می کند.
الکس
او دختر الی ونس است. شخصیت شوخ طبعی دارد و در هک کردن استاد است. دوستی قابل اعتماد و وفادار.
جی-من
شخصیتی مرموز و تاریک. عامل اکثر اتفاقات ناگوار. او همیشه دورادور مراقب گوردون فریمن است.
دکتر والتر برین
رییس شرکت black mesa تا قبل از حادثه black mesaو رهبر انسان ها (البته از طرف کامباین ها).
سگ
یک سگ بسیار وفادار ولی از نوع فلزی اش! این سگ رباط توسط الی ونس ساخته شده تا از دخترش الکس مراقبت کند. او سگ بسیار قوی و باهوشی است و در مواقع خطرناک به گوردون و الکس کمک فراوانی کرده است. این دو به او خیلی مدیون هستند!
شنیدنیها
گوردون خوب برای کسی که استخدامش کرده کار میکنه,البته برای قیمت بالاتری هم کار میکنه.(breen)
بیدار شوگوردون,بیدار شو و مثل یک ستاره بدرخش!
بمن بگو دکتر فریمن اگر میتونی,تو خیلی چیزها رو نابود کردی,تو دقیقا چی رو خلق کردی؟میتونی یکی رو حداقل نام ببری؟فکر نکنم که بتونی!
شما رو انتخاب کردن یا انتخاب شدین؟(breen)
Eli:میدونم شما دو تا اگر با هم باشین از پس خیلی چیزا میتونین بربیاین.alyx :آره,ما واقعا تیم خوبی هستیم. Eli:آره,خوبه,الان ما باید هر کدوممون نقش خودمون رو داشته باشیم و خوب انجامش بدیم. Alyx:(خجالت میکشد)پدر!eli:میتونی از یه پیرمرد که نوه میخواد ازت خجالت بکشی!
نوشیدن یک فنجان علم
انسان تا کجا میتواند پیش برود؟ انسانها چقدر ناسپاس هستند,انسانها گاهی پا را در کفش خدا میکنند,همه چیز از کشف دستگاه انتقال شروع میشود,حفره ای در میان آسمان و زمین,یک پرتال از میان ابرها ولی نه به لطافت آن.همیشه پای ارتش در میان است,مردمی که حق این را ندارند بدانند که چه بر سر سرزمینشان یا حتی خودشان و فرزندانشان میاید,نیروها به سرعت پخش میشوند تا هم افراد بلک میسا را نابود کنند و هم بیگانگان را تار و مار کنند.گوردون در خواب عمیق خلا فرو رفته است,او چه میبیند در آن دوران؟سوار بر قطاری که بوی توطئه میدهد,او ناخواسته منتقل شده است به شهری که بوی نم دیوارهایش تماما برخواسته از ظلم,استثمار,سرکوب است.حال گوردون باید مدرک آکادمیک را در کوزه گذاشته و آن نیروی جسارت را در خود بجوشاند,همه جا حصار کشیده شده است,سیم خاردار بر دور افکار مردم,این آن چیز بدی است که حتی از میخ کوبیده شده بر دستان مسیح نیز دردآلود تر است.دشت ها,درختان,در و دیوار و حتی پرندگان جلوه ای از لطافت ندارند,حتی آنها نیز بوی خیانت میدهند!مردم را از حق واقعی خویش محروم نموده اند,داشتن میوه های زندگی,هرکسی حق دارد حسی نسبت به دیگران داشته باشند,ان را نیز از مردم بازستانده اند,مردم گذشته ای را به یاد نمی آورند,گوردون برای احقاق حق از کجا شروع کند؟از موسسات علمی و کشتار دانشمندان؟از فاضلابهای بدخیم شهری؟از زندان که بوی جرم سیاسی میدهد؟از دشت ها؟از شهرها با دیوارهایی از جنس خیانت؟از کوهها با صلابتی از جنس ظلم و سرکوب؟همیشه پای یک زن در میان است,اما این بار خوب,زیبا,یار و همراه و وفادار,مگر یک مرد به دنبال چیست؟الکس سکوت گوردون را دوست دارد,شجاعتش را,ایثارش را,علمش را,هر چه هست الکس او را دوست دارد,الی پدر الکس این ماجرا را میداند,در تصورات ذهن خود پدربزرگ شدن را میبیند,اما گوردون به فکر چیست؟آیا یک دانشمند در حین انجام ماموریت های علمی خویش به چیز دیگری میتواند فکر کند؟جی من گوردون را دارد و گوردون الکس را,ولی اینگار هیچیک همدیگر را ندارند.بوی چمنها در دشت بلند میشود,گردون با اسلحه خویش آنجاست,استشمام میکند,اینبار میخواهد حرفی به میان بیارد,نمیگوید,چه میخواست بگوید,میخواست بگوید بوی تعفن میدهد,وقتی مردم در بند هستند,وقتی حماقت از سر و روی شهر میریزد,وقتی بیگانگان آزادی ما را گرفته اند,دیگر بوی گل و چمن مرا خوشحال نمیکند,از زیبایی باران فقط بوی اسید داخل آن را میشود استشمام کرد,آیا گوردون تا بحال خندیده است؟شاید تنها الکس لبخند بی صدای او را دیده است,آیا گریسته است؟شاید تنها کسی که گریه او را دیده باشد خدا باشد!گوردون به یک چیز بسیار ایمان دارد و آن این است,که این نیز بگذرد,و گذشت,همه چیز خوب است,یک روز خوب آمده است,ولی الکس دیگر بجز گوردون کسی را ندارد,او پدر الی را از دست داده است,دیگر آه و ناله اثری ندارد تنها یادی از او باقی خواهد ماند…
زندگی به سبک یک دکتر
بارها با خود فکر میکنم آیا من به بهشت میروم؟چه کنم که بروم,خنده ام میگیرد,بعد به پک بازی نیمه جان نگاهم میافتد,همینطور زل میزنم,خاطراتش برایم مرور میشود,آن ساعتهایی که پشت میز کامپیوتر خود مینشستم,درب اتاقم را میبستم,فارغ از دنیای درس و بحث بودم,کتابها و جزوات را داخل کمد میگذاشتم و در آن را قفل میکردم,فقط میخواستم تمرکزم روی بازی باشد,سفر به دنیای ماورا,سفر به دنیای علم,تجربه زندگی پرمخاطره یک دانشمند,اینقدر جلو میرفتم,دیدم تار میگشت,اینقدر بازی میکردم که چشمانم یارای بازماندن نداشت,اینقدر زمان برایم سریع میگذشت که گویی کلاس روز فردا تشکیل شده است و من هنوز نه خوابیدم,نه صبحانه خوردم و نه حتی درس خواندم!پدرم اندک صداهایی از اتاق من میشنید گاه گداری صدایم میکرد و من بلافاصله برق را خاموش کرده و مانیتور را خاموش,و به سرعت به سوی تخت خود میرفتم,شده بود یک لج بازی کودکانه حال که وقت همسر گزیدنم بود!باز اندک فرصتی بعد سراغ گوردون میرفتم,خیلی خوب بود,با اینکه نه خواب درست داشتم نه خوراک وزنی کم نکرده بودم,میدانید چرا؟چون واقعا با بازی کردن نیمه جان شاد بودم,راحت بودم,هیچ دغدغه ای در ذهن من نبود حتی فکر به اینکه ممکن است روزی قیمتها چندین برابر گردد,در آخر بسوی مدرسه حرکت کردم,استعداد خوبی در دروغ گفتن نداشتم,پای تخته رفتم,منفی گرفتم,تحقیر شدم,شاگرد ممتاز بودنم زیر سوال رفت,ولی چیزی که باعث میشد اصلا ناراحت نباشم یک چیز بود,فکر به اینکه مجددا پای صندلی پلتفرم خود بنشینم و دوباره با دکتر همسفر شوم.بله این خاطرات جالب به ذهنم خطور کرد و باز سوال به بهشت رفتنم در ذهنم پدیدار گشت,جوابی برایش یافتم,آن این بود:
اگر رفتم که خوب عالیه,ولی اگر تحت هر شرایطی قسمت نبود بروم خدا کند حداقل فرصتی باشد تا قسمت سوم بازی نیمه جان را تجربه کنم.
مدت زمان زیادی از عرضه عنوان RPG کمپانی “کپکم” یعنی Dragon’s Dogma می گذرد و این عنوان کم کم داشت از یاد ها پاک می شد که چندی پیش “کپکم” در توییتر رسمی خود اعلام کرد که این عنوان برای رایانه های شخصی در راه است. این تاییدیه در جواب یک شخص در توییتر داده شده است. این شخص از “کپکم” سوال کرده بود “نسخه PC عنوان Dragon’s Dogma کجا است؟” و کپکم در جواب این شخص اعلام کرد که این عنوان برای رایانه های شخصی در راه است.
همان طور که میدانید همواره یکی از عناوین انحصاری و موفق کنسول Xbox 360، سری فورتزا بوده است. آخرین نسخه این سری پیش از عرضهی عنوان “فورتزا: افق”، “فورتزا موتوراسپورت ۴″ میباشد که در سال گذشته عرضه شد و نخستین ویژگی آن که همه را به تحسین واداشت گرافیک خیره کننده و بینظیر آن بود؛ امّا کم و کاستیهایی نیز مانند وجود باگهای مختلف و دیگر اشکالات در بازی وجود داشتند که قابل چشم پوشی نیز نبودند. این بار استودیو “پلیگراند” تحت نظر شرکت مایکروسافت دست به ساخت یک “اسپینآف” از سری فورتزا با نام”فورتزا: افق” زده است که نسبت به عناوین پیشین این سری دچار تغییر و تحولات بسیاری شده و توانسته مخاطبان بیشتری جذب کند. قطعا پس از “هیلو ۴″ عنوان “فورتزا: افق” یکی دیگر از انحصاریهای موفق Xbox 360 در سال جاری است که در این مطلب به بررسی آن خواهیم پرداخت.
نام:Forza: Horizon
سازنده: Playground Games
ناشر: Microsoft Studios
سبک: Racing(مسابقهای)
پلتفرم: Xbox 360
فستیوال به سبک فورتزا
بازی از آن جایی آغاز میشود که کنترل یک اتوموبیل “آوانتادور” را در اختیار دارید و در حال عبور هستید که موضوعی در کنار خیابان توجه شما را جلب میکند. شما وارد فستویال یا همان جشنواره بزرگ شهر “کلرادو” میشوید که باید در آن با ماشینهای دیگر رقابت کنید و پول بیشتری در بیاورید! همان طور که میدانید قرار دادن داستان در عناوین مسابقهای چندان لازم نیست و اشکالی در بازی به وجود نمیآورد، اما این بار سازندگان بازی جهت ایجاد بهانهای برای این مسابقات بزرگ در ابتدا داستان را در چند سکانس روایت میکنند؛ خبرنگاران با کنجاوی به این طرف و آن طرف میروند و همه جا غوغایی برپا است، چرا که جشنوارهای بزرگ در حال برگزاری است که قرار است شما نیز در آن شرکت کنید. اما نکته جالب این است که پس از این دیگر تا پایان بازی هیچ خبری از ادامه آن داستان و آن جشنواره و آن خبرنگاران و …نمیشود! درست است که قرار دادن داستان در عناوین مسابقهای لزومی ندارد اما این بدان معنی نیست که داستان به یک باره رها شود و حتی در پایان بازی هم ما نفهمیم ماجرای آن جشنواره به کجا رسید. اما به هر حال همین نیز بهانه خوبی برای شروع یکی از بهترین عناوین مسابقهای است.
فستیوال عجیب!
گیمپلی “فورتزا: افق” همه چیز دارد؛ از مسابقه بسیار معمولی با تعداد ۸ اتوموبیل تا مسابقهای دیوانهوار و عجیب با هلکوپترها و بالنها!
پس از آغاز جشنواره باید به رقابت با دیگران در سطح پایینی بپردازید؛ در ابتدا هم تنوع ماشینهایی که در اختیار دارید کم است و هم قابلیت آنها و همین موضوع انگیزه بالایی به شما میدهد تا بهتر بازی کنید و اعتبار بیشتری پیدا کنید.
تغییر اساسی که در گیمپلی عنوان “فورتزا: افق” نسبت به نسخه قبلی آن به وجود آمده است، آرکیدگونه شدن مسابقات است و این بار بر خلاف گذشته اصلیترین هدف بازی شبیهساز بودن و حرفهای بودن آن مانند رقابتهای واقعی نیست؛ بلکه این بار به شما توانایی آن داده میشود که کمی از واقعیت دورتر شوید و مسابقات متفاوت و هیجان انگیزتری را تجربه کنید. اما پس از این موضوع نخستین نکتهای که به چشم میخورد این است که تنوع مسابقات “فورتزا: افق” پس از مدتی کم و گاها تکراری میشوند که این نسبت به عنوان “فورتزا ۴″ یک پسرفت به شمار میآید؛ در این نسخه دیگر شاهد خیلی از رقابتهای مختلف “فورتزا ۴″ که در طول گیمپلی از تکراری شدن آن جلوگیری میکردند، نیستیم.
انواع مسابقات “فورتزا: افق” را میتوان به دو نوع “تک به تک” و “گروهی” تقسیم بندی کرد. یک سری از مسابقات کاملا معمولی هستند و آنها را در همه عناوین مسابقهای دیدهایم، یعنی مسابقات ۸ نفره که نوآوری جدیدی ندارند. یک گروه دیگر از مسابقات که هیجان زیادی دارند نیز مسابقه دادن با انواع هلیکوپترها و از این قبیل وسایل است که در نوع خود واقعا جالب و جدید هستند. مسابقات “تک به تک” که در آخر هر مرحله برگزار میشوند یکی از جذابترین مسابقات بازی هستند؛ طراحی این مسابقهها که با یک ماشین دیگر و در مسیرهایی مناسب برگزار میشود باعث شده که این بخش آدرنالین خون شما را بسیار بالا ببرد و عمق هیجان را به شما نشان دهد! در صورت برنده شدن در این رقابتها ماشین حریف شما متعلق به خودتان میشود.
یکی دیگر از تغییرات مثبتی که گیمپلی “فورتزا:افق” به خود دیده است، تغییر زمان شب و روز مانند واقعیّت است که این ویژگی باعث خلق صحنهها و ابتداکارات بسیار در بازی شده است. اگر میخواهید به اندازهای که وقتی شمارههای نخست “رزیدنت اویل” را بازی میکردید، بترسید؛ پیشنهاد من به شما مسابقه دادن در کوهستانهای دور افتاده و پر پیچ و خم دورن نقشه بازی و قسمت شمالی آن است! با توجّه به طراحی دقیق جانوران اطراف محیط نیز چه بسا با شیری، پلنگی چیزی هم مواجه شوید! این گونه مسابقات واقعا دلهره آورند.
همچنین با توجه به تبدیل شدن محیط “فورتزا:افق” به یک دنیای Open World امکان مسابقه دادن در هر منطقه و در هر ساعت از روز فراهم است و با استفاده از این قابلیّت میتوان شاهد صحنههای بسیار زیبایی مانند طلوع و غروب خورشید بود که به زیبایی هرچه تمام طراحی شدهاند و هر منتقد سرسختی را به وجود میآورند!
با توجّه به Open World بودن بازی “فورتزا:افق”، میتوان در هر منطقهای از نقشه وسیع شهر “کلرادو” که واقعی است و با کمک عکسهای ماهوارهای تهیه شده است؛ گشت و گذار کرد. همچنین در گوشه و کنار این محیط وسیع مسابقههای ویژهای قرار دارند که امتیاز برنده شدن در آنها نسبت به مسابقههای درون جشنواره بسیار بیشتر است. علاوه بر این اگر خوب همه جای نقشه را بگردید به ماشینهای قدیمی و زیبایی نیز بر میخورید که خود به خود به سوی آنها جذب خواهید شد. امّا گشت و گذار در محیط بازی نیز به خودی خود دلپذیر است و حتّی میتوان از منظرههای بینظیری که گاها” با آنها برخورد میکنید عکس بگیرید و در قسمت آنلاین بازی آن را به دیگران نشان دهید.
کنترل همهی ماشینها در “فورتزا: افق” بسیار خوش دست و عالی است و رانندگی آن هم با زاویهای که از چشم راننده است واقعا حس خوبی برای بازیکننده دارد. امّا این خوش دست بودن و نرم بودن ماشینها کمی آزار دهنده نیز میشود! برای مثال کنترل ماشینهای امروزی و مدل بالا به همان اندازه نرم و خوب است که ماشین قدیمی که در گوشهای از نقشه آن را پیدا کردهاید و برای چندین سال پیش است!
یکی از ویژگیهای واقعا خوب و عالی “فورتزا: افق”، هوش مصنوعی کاملا بدون نقص و عالی آن است. خوشبختانه مانند عناوینی مثل “مست وانتد ۲″ شاهد این موضوع نیستیم که چند ثانیه پس از سرنگون شدن یکی از رقبا در خیابان همان ماشین بیاید و یک خراشی به ماشین ما بیندازد و فرسنگها از ماشین ما دورتر شود! در این عنوان اگر ماشینی را از مسیر منحرف کنید دیگر شانس برنده شدنش بسیار کم است و به راحتی هم از شما جلو نخواهد زد؛ حتی اگر با بالاترین درجه سختی بازی کنید. اما همراه با بالاتر بردن درجه سختی بازی کمی از ویژگیهای آرکید گونه آن کم میشود و در عوض بازی کمی سبک شبیهسازتری نسبت به درجههای پایین تر پیدا میکند.
تنوع ماشینهایی که در “فورتزا: افق” وجود دارند بسیار زیاد است و به ۱۲۰ نوع مختلف میرسد و چند راه برای دسترسی به آنها وجود دارد؛ یکی شرکت در مسابقات و کسب پول و خرید آنها، یکی مسابقه دادن به ماشینهای دیگر به صورت “تک به تک” که در صورت پیروز شدن میتواند آن ماشین را مال خود کنید و …در نتیجه در قسمت تنوع ماشینهای این عنوان محال است کمبودی احساس کنید.
یکی از ویژگیهای مثبت دیگر و بسیار خوب “فورتزا: افق”، توانایی طراحی یک ماشین به دلخواه خود است. در اصل دست شما آن قدر در طراحی و اسپورت کردن ماشین باز است که احساس میکنید یک برنامه فوتوشاپ کامل در بازی وجود دارد؛ تا حدی که میتوانید با دوستانتان عکس دستجمعی بگیرید و آن عکس را بر روی ماشین خود هک کنید!
اما یک نکته بسیار جالب و خوب که برای بهره گیری از امکانات ارتقای ماشین در “فورتزا: افق” قرار داده شده است؛ وجود ۱۰۰ تابلو “آپگرید” در محیط وسیع بازی است که با تخریب هر یک از آنها یک درصد تخفیف برای استفاده از امکانات مختلف دریافت میکنید؛ حال اگر همه ۱۰۰ تابلو را خراب کنید دیگر نیاز به خرج کردن پول هم نیست!
گیمپلی “فورتزا: افق” واقعا سرگرم کننده است و آن قدر مسابقات مختلف و چالشهای هیجان انگیز در جای جای نقشه بازی وجود دارد که تا مدتها میتوانید خود را با همین بازی سرگرم کنید؛ فقط حیف که دقت در طراحی ماشینها نسبت به “فورتزا ۴″ کمی افت کرده و علاوه بر این بعضی از اتوموبیلهای معروف برخی نامهای تجاری بزرگ نیز در بازی حضور ندارند.
بخش چند نفره بازی نیز مانند همه عناوین سری “فورتزا” دارای مودهای بسیار جذاب است و این بخش نیز ارزش این بازی را دو چندان میکند. در “فورتزا: افق” نیز مودهای مختلفی برای رقابت با دیگران به سبکهای مختلف وجود دارد اما تا حدودی تفاوت زیادی با بخش چند نفره “فورتزا ۴″ ندارد؛ به هر حال پیشنهاد میکنم بخش چند نفره این بازی را هرگز از دست ندهید.
معنای واقعی “افق”
گرافیک عنوان “فورتزا: افق” را میتوان در یک کلمه توصیف کرد؛ “بینظیر”، امکان ندارد با مشکل گرافیکی و یا افت فریم، باگ و هر چیز دیگری که مانع لذت بردن از بازی بشود، مواجه شوید. گرافیک این بازی به همراه نورپردازی آن واقعا تحسین برانگیز است و هیچ اشکالی بر آن وارد نیست. اگر به گشت و گذار در نقشه بازی بپردازید حتی یک گوشه از نقشه را نیز پیدا نمیکنید که بدون ریزهکاری و دقت در طراحی آن وجود داشته باشد؛ همه محیطهایی که در این بازی مشاهده میکنید با جزئیاتی فوقالعاده زیبا طراحی شدهاند. نورپردازی بازی نیز از همیشه بهتر است و همین موضوع بازی را بیشتر به واقعیت نزدیک میکند. اما یکی از بزرگترین اشکالات “فورتزا: افق”، تخریب پذیری ماشینها و در بعضی مواقع بخورد بسیار مصنوعی و خشک اتوموبیلها در خیابان است. همه ماشینها به دقت و به زیبایی تمام طراحی شدهاند اما به نظر میرسد سازندگان بازی دوست نداشتهاند به ماشینهای درون بازی آسیبی برسد و بد قواره بشوند! چرا که بعضی مواقع برخوردهای بسیار سنگین و سختی را تجربه میکنید اما نهایتا شاید چراغ جلوهای ماشین بشکنند!
صداگذاری در “فورتزا: افق” به بهترین شکل ممکن انجام شده است؛ هر ماشین صدای مخصوص به خودش را دارد و با نزدیک شدن اتوموبیلهای دیگر از پشت سر در مسابقات به خوبی صدای موتور آنها حس میشود. موسیقیهایی نیز که برای این بازی در نظر گرفته شدهاند مناسب هستند اما پس از مدتی تکراری میشوند و شاید بتوان گفت برای یک عنوان مسابقهای این تعداد موسیقی لایسنس شده کم باشد.
در پایان باید گفت “فورتزا:ا فق”، یکی از عناوین بسیار عالی دنیای بازیهای رایانهای و در زمینه عناوین مسابقهای است که از این پس قطعا هر عنوان مسابقهای دیگری که منتشر شود با بازی بزرگی مانند “فورتزا: افق” مقایسه خواهد شد.
این بازی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ برای پلتفرم های اصلی منتشر میشود.
Check out full FIFA 13 League below:
New club additions
International teams
این نسخه همانند نسخه Brotherhood دو زره دارد . یوبی سافت با استفاده از یکی از بهترین طراحان دنیا این زره را آماده کردند تا در بازی فرقه اساسین ۳ مورد توجه بازیبازها قرار گیرد . طراحی زره بسیار عالی است .و وقتی دشمن به شما حمله می کند می توانید با زره از خود مواظبت کنید . طراحی زره بسیار زیبا است و کانر را بیشتر شبیه عقاب کرده است . این بازی در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۱۲ برای PC ، Xbox360 و PS3 عرضه می شود
New Super Mario Bros. 2 صدرنشین جدول فروش بازی های این هفته ی ژاپن شد و در بخش سخت افزار ۳DS LL به این مقام رسید.
آخرین عنوان از سری بازی های ماریو در این هفته توانست به فروش ۶۸,۵۴۷ نسخه دست یابد و فروش کلی خود را به ۹۸۱,۱۴۴ نسخه در این منطقه برساند. همچنین نسخه ی Xbox 360 بازی The Witcher 2 : Assassins of Kings این هفته در ژاپن منتشر شد و با فروش ۴,۹۲۴ نسخه در مکان نوزدهم قرار گرفت.
ابتدا لیست پرفروش ترین بازی های این هفته ی ژاپن را به همراه روز انتشار ، پلتفرم و فروششان در این هفته و کل را مشاهده کنید :
و در آخر به لیست پرفروش ترین سخت افزار های این هفته ی ژاپن به همراه فروششان در این هفته و کل توجه فرمائید :
بازی استراتژیک Total War Battles: Shogun که پیش از این برای آیفون و آیپد منتشر شده بود،هم اکنون برای مک و ویندوز،با قیمت ۷٫۹۹ دلار در دسترس است.شرکت SEGA هم در رابطه به این بازی،ویدئویی را منتشر کرده است.
عنوان Remember Me از عناوینی بود که در مراسم Gamescom 2012 از سوی CAPCOM معرفی شد و از همان ابتدا مورد استقبال قرار گرفت.به تازگی کپکام سه اسکرین شات جدید از این عنوان منتشر کرده است که می توانید برای مشاهده ی آن ها به ادامه ی مطلب رجوع کنید….
این عنوان در سبک Action/Adventure بوده و توسط استودیوی Dontod Entertainment که پیش از این سابقه ی ساخت عنوانی به این وسعت را ندارد ، در حال ساخت است و قرار است در ماه می ۲۰۱۳ برای هر سه پلتفرم اصلی (PC / X360 / PS3) توسط CAPCOM منتشر شود.
(برای مشاهده ی تصاویر در سایز اصلی (۱۹۲۰X1080) ابتدا بر تصویر مورد نظر خود راست کلیک کرده سپس View Image را کلیک کنید)
Sony مدتهاست که درگیر جنگ سختی با هکرهای سخت افزارها و مجموعه محصولاتش است. کنسول PSP بارها هک شده بود و در نهایت به گفته Sony باعث کاهش فروش این دستگاه شد. این در حالیست که مدت بیشتری طول کشید تا کنسول PlayStation 3 از پای در آید و در سال ۲۰۱۱ بود که این کنسول هم قربانی هکرها شد. در همان سال سرویس PlayStation Network هم مورد حمله هکرها قرار گرفت و سبب شد اطلاعات شخصی میلیون ها نفر از از دست برود.
حال ظاهراً چنین اتفاقی برای PlayStation Vita هم در شرف وقوع است. وب سایت CVG خبر داد که یک کد نویس به نام Yifan Lu یک homebrew loader برای آخرین کنسول دستی سونی تولید کرده. بر طبق بلاگ Lu، او توانسته یک حفره بر روی PlayStation Vita پیدا کند و از آن برای ساخت یک مبنا که او آن را Usermode Vita Loader خوانده استفاده کند. این ادعای Lu این امکان را فراهم می آورد که یک نرم افزار homebrew برای Vita بسازد که می تواند باعث شکستن قفل حفاظتی آن شود.
به نام خدا
حتما سری بازی پرندگان را بازی کرده اید ! بازی شرکت Rovio که بسیار هم محبوب شد.حالا این شرکت بازی جدید خود را با نام Bad Piggies یا همان خوک های بد رونمایی کرد.این بازی کاملا برعکس بازی پرندگان خشمگین است.حالا شخصیت های شما خوک های بامزه ای هستنده که به جنگ پرندگان می روند.
شخصیت های بازی هم اکنون معرفی نشده اند ولی با این حال پیش بینی می شود که شخصیت های بازی همان خانواده خوک های بامزه سری پرندگان خشمگین باشند.خیلی جالب می شود که پس از چهار نسخه شخصیت های خوک به جنگ پرندگان بروند.
.
تاریخ انتشار این بازی ۲۳ سپتامبر است و قرار است برای IOS,Android,Mac و بعد برای Windows8 هم عرضه شود.باید منتظر ماند تا ببینیم این بازی بهتر از پرندگان خشمگین می شود یا نه؟
عکس بالا تنها عکسی است که از این بازی منتشر شده است.
در ادامه هم می توانید تصاویری که از دمو این بازی منتشر شد را مشاهده کنید.
بدو بدو عضو شو و کد تقلب و نرم افزار بگیر هرکی عضو بشه بهش کد تقلب میدم
دوستان سرور بی نهایت ریست شد عجله کنید تا دیر نشده
به ادامه ی مطلب بیایید
با سلام
آغاز به کار سرور اسپید بین المللی و بزرگترین سرور رسمی
دارای 10 سرور فعال روزانه و هفتگی
که با دو سرور شروع به کار کردیم
سرور1 با سرعت تولید 10 برابر با جایزه 1 میلیون تومانی
سرور2 با سرعت تولید 1000 برابر با جایزه 500 هزار تومانی
همین الان ثبت نام کنید
به راحتی میتوانید برنده سرورهای ما باشید
بدون فروش نیرو
و به زودی با تراوین ورژن 4 در خدمت شما عزیزان
www.wartra.com
سلام اول میری تو این سایت
https://addons.mozilla.org/en-US/firefox/addon/web-developer
بعد روی اد موزیلا کلیک میکنی بعد یه جیز میاد برای نصب بعد از نصب refresht رو میزنی
بعد
میری تو سرورت و از سربازی که نئاری یکی میسازی مثلا شوالیه نداری یکی
میزنی بعد یه نفر رو برای حمله انتخاب میکنی و بعد تا مرحله فرستادن نیرو
جاو میری یعنی زمینی که می خواهی نیرو هاتو انتخاب کنی بعد همون یه نفر رو
انتخاب میکنی و تائید رو میزنی و بعد زمان رسیدن نیرو ها میاد بعد اونجا
راست کلیک میکنی و بعد گزینه اخر و بعد
forms
وبعد گزینه اول حالا باید کادر های زردی بیاد که تو اون یه جا نوشته 1 اون رو
999999999999999999999999e-99
میزنی
همیشه فقط باید
e-99
موضوع توسط اقای danix نوشته شده است از ایشون تشکر کنید فقط من اینجا گذاشتم که اگه پستشون پاک شد من کپی داشته باشم
سلام دوستان
تراوين پارس بعد از تلاش شبانه روزي دوستان برنامه نويس و چندتا از بازيكنهاي بزرگ تراوين
و 24 ساعت راه اندازي ازمايشي امروز ريست شد travinpars.com
ثبتنام شروع شده
شروع بازي ساعت 19 امروزيكشنبه 7 خرداد 1391
مزاياي سرور
بدون باگ اردوگاه.گلد.ريست.ساختمان و......travianpars.com
ازاد شدن ناتارها
داري تمام كتيبه ها و كتيبه هايي جديد
شگفتي
چيف
هاستي بسيار قوي
دامنه دات كام
ادمين 24 ساعته انلاينtravianpars.com
فروش انلاين گلد و منابع
تنظيم تخصصي سرعتهاي توليد بازي و ساخت توسط بزرگترين بازيكنهاي تراوين براي لذت بردن و هيجان هر چه بيشتر شما دوستان
توضيحات بازي
ازاد شدن فارم از روز چهارم
ازاد شدن كتيبه و شگفتي از روز دهم
و بيست روز زمان براي ساخت شگفتي
جايزه بازي
باگ ساخت نيروي بي نهايت و يك ماه ساكس نفر اول و 300 گلد رايگان براي سرور بعد
نفردوم يك ماه ساكس رايگان 200 گلد رايگان براي سرور بعد
نفرسوم 300 گلد رايگان در سرور بعدي
تمام اعضاي اتحاد برنده 100 گلد رايگان در سرور بعد
توجه بعد از بسته شدن ثبتنام تا اخر بازي بهيچ عنوان باز نخواد شد
شادو پيروز باشيد
برای دانلود به ادامه مطلب بروید
ارائه بهترین خدمات برای شمادوستان
لطفا عضو شودید
سلام خدمت همه دوستان عزیز و بازدیدکنندگان محترم ، برای سایت به تعدادی نویسنده نیاز داریم ، اگر مایل به همکاری با ما هستید ،
همین الان عضو بشوید و مطالب خود را ارسال کنید در هر زمینه که توانایی دارید و شارژ 2000 هزار هدیه بگیرید
هاست : هاست در ترجمه لغوی به معنای میزبانی می باشد و در اصطلاح به معنای فضا می باشد در واقع شرکت های ارائه دهنده میزبانی وب در مقابل هزینه ای که از شما دریافت می کنند به شما اجازه می دهند تا از فضای موجود در سرور های آنها استفاده کنید و سایت خود را در فضای سرور آنها قرار دهید که این سرورها به دو دسته تقسیم می شوند .
سرورهای بر پایه سیستم عامل لینوکس
سرورهای بر پایه سیستم عامل ویندوز
سیستم عامل سرور ارتباط مستقیمی با نوع سیستم عامل کاربر ندارد به طور مثال در صورتی که شما از سیستم عامل ویندوز استفاده می کنید صفحات ارسالی برای شما از سرور یکسان بوده و نوع سیستم عامل سرور تاثیری در این روند ندارد تنها نکته مورد بحث در نوع طراحی سایت و برنامه های مورد پشتیبانی آن است
اشاره کوتاهی به تفاوت های این دو نوع سرور خالی از لطف نیست معمولا هاست های لینوکس در این قیاس نمرات بهتری نسبت به هاست های ویندوز کسب می کنند
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدو بدو بدو که در پر اومدم
یه تقلب توپ دارم واستون داغ داغ بدو که سرد نشده
باور نمیکنی؟؟؟
بیا ادامه مطلب تا باورت شه